خشونت خانگی معضلی غیرقابل انکار
تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۱۸۴۹۲
فاطمه روغنی*؛ شیوع گسترده خشونت خانگی درجامعه وخانوادهها درچند سال اخیر برکسی پوشیده نیست. با نگاهی به اخبار اخیر به راحتی به افزایش این نوع از بد رفتاری در بین افراد جامعه پی خواهیم برد.
از آنجا که خشونت علیه زنان و کودکان، سالمندان و معلولین به ویژه در محیط خانواده پیامدهای جدی و جبران ناپذیری بر جای میگذارد لذا توجه به آنها جهت کاهش آسیبهای اجتماعی به روشهای مختلف الزام آور و ضروری به نظر میرسد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
طبق آمارها خشونت علیه زنان و کودکان از درصد بسیار بالاتری برخوردار است. بدیهی است این رفتارها دارای علل مختلفی است که جهت پیشگیری از گسترش این مساله نیاز به جرم انگاری دقیقتر و تدوین و تصویب و اجرای قانون در این زمینه میباشد.
متنبر اساس آمار در سطح جهانی، یک زن از هر سه زن در سرتاسر جهان خشونت جسمی یا جنسی را از طریق شریک زندگی یا خشونت جنسی توسط متجاوز را در طول زندگی خود تجربه کرده است که خشونت روانی و کلامی رتبه نخست و خشونت جنسی رتبه آخر را به خود اختصاص داده است. البته آمار پایین خشونت جنسی، مربوط به هنجارهای عرفی حتی شرعی دربارهی اظهار خشونتهای جنسی در جامعه و فرهنگ ایرانی است.
عدم حمایت از قربانیان و عدم مجازات عاملان خشونت جنسی، زنان را به خودسانسوری وا میدارد و آمار درستی از میزان واقعی در دسترس نیست. همچنین خشونت جسمانی یا روانی شوهر علیه زن، در دوران بارداری بعنوان یک اصل مهم برای سقط جنین غیرعمدی و نیز تولد کودکان با وزن پایین و بلاخره تولد کودکان ناقص الخلقه بشمار میآید.
طبق اعلام سازمان بهزیستی، ۲۷ درصد زنان ۱۹ تا ۴۹ ساله در فاصلۀ سالهای ۹۶ تا ۹۷ مورد خشونت همسر قرار گرفته اند. همچنین، طبق گزارش پزشکی قانونی، ۹۰ درصد خشونتهای خانگی علیه زنان است همچنین پژوهش دیگری نشان میدهد ۶۶ درصد زنان ایرانی از آغاز زندگی مشترکشان تاکنون، حداقل یک بار مورد خشونت قرار گرفته اند. به این آمارها باید این نکته را نیز افزود که تنها کمتر از ۳۵ درصد از خشونتهای خانگی در ایران به پلیس گزاش داده میشود.
در قانون مجازات اسلامی بهطور اختصاصی به خشونت خانگی علیه زنان پرداخته نشده است. تنها در صورتی که اقدامات صورتگرفته مطابق موازین این قانون جرم باشد مانند قتل، ضربوشتم دارای مجازات و دیه خواهد
در مقابل خشونتهای فیزیکی مرد، تنها کاری که زن میتواند انجام دهد این است که در صورت بروز ضرب وجرح به پزشکی قانونی مراجعه و طول درمان دریافت کند در آن صورت مرد تعهد میکند که همسر خود را نزند و در صورت تکرار جریمهای به او تعلق میگیرد، اما طی این مسیر طولانی با چند مشکل اساسی از جمله ترس از شکایت کردن، عدم اطلاع زنان از حق قانونی خود و نحوه انجام آن، عدم مجازات لازم برای شوهر در قبال بد رفتاری با زنان مواجه است، اما خشونت کلامی که هیچ حد و مرزی ندارد و، چون آثاری از خود بر جای نمیگذارد قابل شکایت هم نیست در نتیجه به صورت فراوان در خانوادهها رواج دارد.
همچنین طبق ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی در خصوص قتل فرزند توسط پدر و مجازات آن چنین میگوید؛ چنانچه پدر یا جد پدری فرزند خود را به قتل برساند قصاص نمیشود و باید به ورثه آن دیه کامل و در صورت شریک جرم نصف دیه کامل را پرداخت نماید. طبق قانون؛ مجازات قتل عمد قصاص است، اما بر اساس همین قانون چنانچه فرزند توسط پدر خود به قتل عمد برسد به اقتضای ادله پدر برای انجام جرم قصاص اعمال نمیشود.
این ماده قانونی به نوعی جواز یکی از شدیدترین اقسام خشونت خانگی را صادرکرده است زیراکه یکی از اهداف مجازات قصاص، پیشگیری از تکرار جرم و تادیب مجرم است حال آنکه آیا با زندانی کردن پدری که فرزند خودرا به شکل فجیعی به قتل میرساند این هدف مجازات دست یافتنیست؟
دلیل آوردن بحث فرزندکشی در این مبحث این است که در بسیاری از موارد قربانیان این جرم دختران هستند که به دلایل مختلف مانند تعصبات خانوادگی و مردسالاری، حتی درصورت قضاوت نادرست و مظلوم واقع شدن زنان در کشور به دلیل فرهنگی مورداین خشونتها ازطرف پدر یا برادر قرار میگیرند و در بسیاری ازموارد قاتل با تحقیق و بررسی کامل مجازات عملی که در ذهن دارد این جرم را مرتکب میشود.
به رغم انتشار اخبار و گزارشهای تکاندهنده درباره کودکآزاری، پژوهشگران از این پدیده به عنوان موضوعی یاد میکنند که معمولاً مخفی باقی میماند، گزارش نمیشود و بسیار کمتر از آنچه هست ثبت میشود. طبق گزارش کارشناس مستقل برای مطالعه سازمان ملل متحد در زمینه خشونت علیه کودکان. کودکآزاری عملاً در محیطهای گوناگون از جمله خانه و خانواده، مدارس و محیطهای آموزشی، مراکز مراقبت و سیستمهای قضایی، محیط کار و جامعه اتفاق میافتد؛ و کودک آزاران، کسانیاند که به طور قانونی و برحسب عادت، پناهگاه کودک تلقی میشوند.
حال این سؤال مطرح میشود که آیا حریم و استقلال خانواده و حق اولویت والدین در انتخاب شیوه تربیت کودکانشان رجحان دارد یا حق بقا و کرامت و شأن انسانی کودک؟
برابر آمارهای منتشرشده از سوی نمایندگی یونیسف در ایران در سال ۸۳، ۱۱۱۷ درصد جمعیت کشور ما را افراد زیر ۲۳ سال تشکیل میدهند که شامل ۱۶ میلیون کودک و نوجوان است. حدود ۷۱ درصد ایرانیان نیز اکنون زیر ۱۱ سال سن دارند. این بدین معنا است که آثار و تبعات مثبت یا منفی سالهای کودکی، بخشی مؤثر و تأثیرگذار بر ۷۱ درصد ایرانیان است.
به بیان دیگر اگر هر کدام از آنان مورد خشونت خانگی قرار گرفته باشند و یا در گذشته نزدیک زندگی خویش، شاهد چنین ناهنجاری بوده باشند، هنوز از آثار آن رنج میبرند. طلاق نیز عامل مؤثری در بروز خشونت علیه کودکان است. پژوهشی در ایران نشان میدهد ۱۲ درصد کودک آزاریها در خانوادههای طلاق اتفاق میافتد.
قوانین مربوط به کودک آزاری در کشورمان نیاز به بازبینی و تجدید نظر دارد. در سال ۱۳۳۸ اولین قانون حمایت از کودکان تصویب و تا سال ۱۳۸۱ علی رغم وجود نقصهای فراوان هیچ گونه قانونی جدیدی تصویب نشد. به دنبال نقص در قانون جرایم علیه کودکان افزایش یافت که این معضل مجلس را بر آن داشت که در سال ۱۳۸۱ قوانین کاملتری در رابطه با حمایت از کودکان و تعیین مجازات کودک آزاری به تصویب برساند.
در ماده دو این قانون تمامی افراد زیر ۱۸ سال تحت پوشش این قانون قرار گرفته و کودک آزاری دیگر نیازی به شاکی خصوصی ندارد. در صورت مشاهده کودک آزاری هر فردی میتواند به مراکز مربوطه گزارش داده، و دادستان به عنوان مدعیالعلوم باید موضوع را پیگیری نماید.
با توجه به بیدفاعی کودکان و وظیفه انسانی همه افراد نسبت به کودکان درجامعه قوانین موجود نیاز به اصلاح داشته و تمهیدات بیشتری لازم است. ما در مورد زنان وسالمندان ومعلولین که درسنین قانونی هستند عدم توانایی در ابراز شکایت و مشکلات موجود برسر راهشان را در نظر گرفتهایم حال آنکه کودکان بسی ناتوانتر و بیدفاعتر میباشند بنابراین قوانین سختگیرانه شاید بتواند مانع رسیدن آسیبهای جسمی و روانی به کودکان جامعه شود.
همچنین نتایج یک تحقیق نشان میدهد که ۸۷ درصد از سالمندان ایرانی در طول حیات سالمندی خود حداقل یکبار مورد خشونت و آزار و اذیت قرار گرفتهاند. احتیاج به دیگران برای گذران زندگی، بدون شک سالمند را در معرض خشونت قرار میدهد. بدین سبب ضروری است در جامعه قوانین و مقررات و روشهایی برای پیشگیری از خشونت علیه سالمندان و تدابیری در جهت حمایت از سالمندان اندیشیده شود. جرمانگاری خشونت علیه سالمندان میتواند نقش بسزایی در پیشگیری از وقوع این پدیده داشته باشد.
اصل ۲۹ قانون اساسی برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی و پیری را حق همگانی دانسته است. در این مورد میتوان گفت استقلال مالی سالمندان میتواند در شرایط زندگیشان نقش بسزایی داشته باشد چراکه یکی از دلایل تحمل خشونت توسط سالمندان میتواند شرایط مالی نامناسب و اجبار جهت امرار معاش باشد.
نتیجهگیری و پیشنهادخشونت خانگی یکی از چالشهای جدی ونگران کننده پیشروی جوامع است که اهمیت آن درحال حاضر غیرقابل انکار است. تمامی جوامع سعی بر کنترل آن با روشهای مختلف دارند. ازجمله حوزههای بسیار موثر در کنترل این معضل بخش قانونی هرجامعهای میباشد.
پس از شرح آمار و تبیین چالشهای خشونت خانگی به این نتیجه رسیدهایم که با وجود تدوین لایحهی منع خشونت علیه زنان، باتوجه به وسعت خشونت خانگی وتعمیم آن به کودکان، مردان، سالمندان و معلولین طبیعتا نیاز مبرم به قانونگذاری، تصویب، اجرای درست و پیگیری مداوم از جهات مختلف احساس میشود و دستیابی به هدف پیشگیری از ارتکاب افراد جامعه به این رفتارخشونتآمیز بدون تدوین قانون متناسب و اجرای آن به هیچ وجه امکانپذیر نیست.
همچنین آگاهسازی افراد جامعه در سطوح مختلف توسط ارگانهای مسئول مانند مدارس (توسط آموزش و پرورش)، دانشگاهها، صدا وسیما، در مورد قبح خشونت وآثار و نتایج آن بر روی افراد قربانی وحتی کودکان شاهد این خشونتها میباشد. درمورد زنان میتوان از نظر مالی شرایطی را در نظر گرفت که زنان در جامعه جهت امرار معاش و داشتن سرپناه نیاز مطلق به مردان نداشته باشند که مجبور به تحمل هر نوع خشونتی جهت گذران زندگی نباشند.
حال این امر میتواند بصورت در نظر گرفتن حقوقی مناسب برای تمامی بانوان باشد یا فراهم آوردن شغل مناسب و البته اصلاح قانون اجازه همسر جهت اشتغال. مورد دیگر میتواند برقراری مراکزی جهت پیگیری مداوم و منظم کودکان و سالمندان و معلولین باشد همانگونه که در حال حاضر برای موارد درمانی و واکسیناسیون نوزادان سختگیرانه اقدام میشود از جهت شرایط روحی نیز میتوان در زمانهای مشخص کودک را اجبارا توسط رواندرمانگر مورد بررسی قرار داد تا از حالات روحی او شرایط زندگیاش بدست آید. در مورد سالمندان و معلولین این اقدام بسی راحتتر میتواند انجام شود.
*کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرمشناسی
منبع: فرارو
کلیدواژه: خشونت خانگی سالمندان و معلولین خشونت خانگی خشونت علیه کودک آزاری خشونت جنسی مورد خشونت علیه زنان خشونت ها علیه زن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۱۸۴۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علت پرحرفی کودکان؛ چطور رفتار کنیم؟
کودکان با صحبتکردن بیوقفه میزان صبر و مقاومت والدین را میآزمایند. هر مرحله از رشد کودک چالشهای خاص خودش را دارد. در مرحلهای که کودک یاد میگیرد با کلمات مختلف جملات معنادار بسازد، کمکم مقدار صحبتکردن او بیشتر میشود. صحبتکردن و سؤال پرسیدن روشهاییاند که کودک برای آشنایی بیشتر با محیط استفاده میکند و دنیای اطرافش را بیشتر میشناسد.
به گزارش چطور، گرچه گاهی این صحبتکردن بیوقفه کودک بسیار آزاردهنده است و ممکن است بخواهید با جستوجوی راههای ساکتکردن کودک با عنوان «چکار کنیم بچه کمتر حرف بزنه؟» بهدنبال یافتن راهحل باشید، لازم است بدانید که این اوضاع موقتی است. با بزرگترشدن کودک و افزایش درکش از محیط کمکم صحبتکردن او کمتر خواهد شد. صبور باشید و بدون عصبانیت کودکتان را با دنیای اطرافش آشنا کنید.
علت پرحرفی کودکان چیست؟ ۱. اختلال کمتوجهی بیشفعالی (ADHD)گاهی علت روانشناسی پرحرفی کودک ابتلا به برخی اختلالات رفتاری است. معمولا کودکانی که دچار اضطراب، اختلال کمتوجهی بیشفعالی و سایر اختلالات رفتاری هستند، تمایل بیشتری به صحبتکردن دارند. در صورتی پرحرفی کودکان نشانه تکانشگری و ابتلا به اختلال کمتوجهی بیشفعالی است که کودک صرفنظر از محیط و اطرافیان، بیوقفه حرف بزند و مدام صحبت دیگران را قطع کند.
۲. اضطراباگر کودک حین صحبتکردن بیوقفه استرس دارد، علت پرحرفی اضطراب درونی اوست. گرچه اضطراب کودک معمولا با رفتارهایی مانند خجالتکشیدن یا گوشهگیری همراه است، گاهی کودکان خردسال اضطرابشان را با پرحرفی نشان میدهند.
۳. هوش زیادصحبتکردن بیش از حد کودک همیشه حاکی از ابتلا به اختلالات رفتاری مختلف نیست و گاهی ممکن است نشانهای از توانایی کلامی فوقالعاده او باشد که در کودکان تیزهوش رایج است. یافتن راههای دیگری برای ابراز وجود کودک و ارتباط با دیگران ممکن است وابستگی کودک به صحبتکردن با شما را تا حد زیادی کاهش دهد.
۴. اوتیسماگر صحبتکردن بیوقفه کودک با سایر مشکلات اجتماعی مانند ارتباط چشمی ضعیف، پافشاری زیاد روی یک موضوع یا مشکل در برقراری ارتباط متقابل همراه است، ممکن است نشانهای از طیف اوتیسم باشد. اگر نگران صحبتکردن بیش از حد کودکتان هستید، بهتر است در این باره با متخصص کودکان مشورت کنید.
راهکارهای مقابله با پرحرفی کودکانعلت پرحرفی کودکان هرچه باشد، گاهی والدین واقعا از اینهمه سؤال و جواب خسته میشوند. اگر اکنون در این وضعیت هستید و هرلحظه وسوسه میشوید که به کودک بگویید «ساکت باش دیگه»، باید بدانید که این راهکار مؤثری نیست؛ ممکن است در لحظه کودک ساکت شود، اما تأثیر مثبت و ماندگاری روی او ندارد.
۱. تعیین کنید چه صحبتهایی نیاز به پاسخ دارندهمه حرفهای کودک خطاب به شما نیستند و گاهی در حال بازیکردن با خودش حرف میزند و واقعا نیازی به پاسخی از جانب والدین ندارد. به حرفهایی که کودک خطاب به شما میگوید و سؤالاتی که میپرسد، با مهربانی جواب بدهید ولی وارد حریم صحبتکردن او با خودش یا اسباببازیهایش نشوید و اجازه بدهید تنها بازیکردن را یاد بگیرد.
مثلا اگر میگوید «من میخوام با رنگهای آبی و قرمز و بنفش نقاشی بکشم» این جمله نیازی به پاسخ یا واکنشی از سمت شما ندارد. اما اگر میگوید «مامان، به این نقاشی نگاه کن، خوب کشیدهام؟»، یعنی باید به تصویری که خلق کرده است توجه کنید و مهربانانه نظر بدهید.
۲. حدومرز تعیین کنیدبه زبانی ساده و قابلفهم به کودک توضیح دهید که کارهای دیگری هم دارید که باید در طول روز انجام بدهید و بازی با او را هم در فهرست کارهایتان بگنجانید. زمانی از روز را به نشستن کنار فرزندتان و بازیکردن و صحبتکردن با او اختصاص دهید. در این زمان هیچ کار متفرقه دیگری انجام ندهید و تمام توجهتان را معطوف بازیکردن با او کنید.
با این کار نیاز کودک به بودن در کنار شما رفع میشود و وقتی مشغول کارهای دیگر شوید، مدام دنبالتان نخواهد بود. وقتی زمان مشخصی از روز را به وقتگذراندن با کودک اختصاص میدهید، کمکم میفهمد چه زمانی وقت بازیکردن و صحبتکردن با شماست.
۳. مراقب لحنتان باشیدهرگز حرفهایتان را با لحن تند یا جملات منفی به کودک نگویید. شنیدن جملاتی مانند «تو هیچوقت دست از حرفزدن برنمیداری!» باعث میشود در ذهن کودک تصوری منفی از خودش شکل بگیرد و خجالتزده شود.
بهجای صحبتکردن با لحن تند، به کودک بگویید «من عاشق شنیدن حرفهای تو هستم، اما کارهای دیگری هم دارم که باید انجام بدم. هروقت کارهام تموم شد، با هم صحبت میکنیم. باشه عزیزم؟» این لحن صحبتکردن باعث میشود کودک بفهمد شما همیشه دوستش دارید و فقط وظایف دیگری هم دارید که نمیتوانید تماموقت کنارش باشید.
چطور خودتنظیمی و کنترل تکانه را به کودک بیاموزیم؟هیچ کودکی مجهز به مهارتهای مختلف به دنیا نمیآید؛ ما والدین مهارتهای مختلف را به آنها میآموزیم. همه کودکان برای تقویت مهارتهای خودتنظیمی و کنترل تکانه نیاز به الگو و انجام تمرینات مکرر دارند. علت پرحرفی کودکان هرچه باشد، شما باید به شیوهای سرگرمکننده خودتنظیمی را به کودک خود بیاموزید.
۱. زمانی از روز را به تمرین سکوت اختصاص دهیدبهتدریج باید تحمل ساکتماندن فرزندتان را افزایش دهید. به کودک بگویید «بیا چند دقیقه هیچی نگیم و یک کار سرگرمکننده انجام بدیم، مثلا نقاشی بکشیم یا با لگوها بازی کنیم». از زمانهای کوتاه شروع کنید و بهتدریج این زمان را افزایش دهید.
در ابتدا همراهیاش کنید و بهمرور اجازه دهید بهتنهایی مشغول بازیکردن شود. اسباببازیهای متنوع در اختیارش بگذارید تا انگیزهاش برای بازیکردن افزایش و برای صحبتکردن بیش از حد کاهش یابد.
۲. خودکنترلی را با کودک تمرین کنیدبا تمرین و بازی به کودک یاد بدهید که همیشه باید با دقت به حرفهای شما گوش کند. کتابهای مرتبط با این موضوع برایش بخوانید و اهمیت گوشدادن هنگام حرفزدن دیگران را از زبان شخصیتهای قصه روایت کنید. حتی میتوانید خودتان قصهای جذاب بسازید و با نهیکردن پرحرفی شخصیتهای قصه، غیرمستقیم به کودک یاد بدهید که بیش از حد صحبتکردن کار خوشایندی نیست.
کانال عصر ایران در تلگرام